دل را نگاه گرم تو دیوانه می کند
آیینه را رخ تو پریخانه می کند
دل می خورد غم من و من می خورم غمش
دیوانه غمگساری دیوانه می کند
آزادگان به مشورت دل کنند کار
این عقده کار سبحه صد دانه می کند
ای زلف یار سخت پریشان و درهمی
دست بریده که تو را شانه می کند
غافل ز بی قراری عشاق نیست حسن
فانوس پرده داری پروانه می کند
یاران تلاش تازگی لفظ می کنند
صائب تلاش معنی بیگانه می کند
صائب تبریزی
طبقه بندی: شعر، نگاه، ادبی، صائب
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 مرداد 5 توسط
صادق | نظر